دیکشنری
داستان آبیدیک
توجیه کننده
english
1
general
::
justifier
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
توجیه
توجیه اجتماعی
توجیه بیرونی
توجیه پذیری
توجیه خود
توجیه داشتن
توجیه درونی
توجیه گروه حسابرسی
توجیه مالی
توجیه مطلق
توجیه ناپذیر
توجیه نسبی
توجیه نشده
توجیه کردن
توجیه کردن ـ توجیه
توجیه کننده
توحش
توحید
توحید گفتن
توحید مساعی
توخالی
تودار
توداری
تودلی
تودماغی حرف زدن
تودماغی صحبت کردن
توده
توده ابر
توده انباشته
توده انبوه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید